پيام
+
امروز براي آز يکي از درسام رفته بودم دانشگاه(اونم تو فرجه ها!!!x-( ) خلاصه من که تو حال و هواي برگشتن به خونه وخوشحال از گرم شدن بودم(اخه خيلي امروز هواسرد بود!!)، داشتم با همين افکار پريشان بسمت سردر دانشگاه ميرفتم که صداي يه آقاپسري منو از افکارم کشوند بيرون وگفت: ببخشيد خانوم!پيست دانشگاه کجاست؟منم
داش هادي
91/11/1
مائده ی عشق
هاج و واج گفتم پيست؟؟!:-o يه نگاهي بمن انداخت همونجا که درس ميخونن!! منم متعجب از طرز حرف زدنش واداکردن مفهوم لغات ، بهش گفتم پشت سلف!! ولي خودمونيم ها عجب تعبيري از درس خوندن داشت ايشون.!! بعد که رفت خندم گرفت وباخودم گفتم عجب ادمايي پيدا ميشن!!:) :)
غزل صداقت
چه ربطي داشته؟
مائده ی عشق
جوريکه من فهميدم منظورش از پيست خرزدن بوده همون پيست خر سواري !! تو اين مايه ها! خرزدن به اصطلاح بعضي ها يعني درس خوندن!
غزل صداقت
عجب!!!
.:Mahdavi:.
احتمالا منظور ايشون از پيست لالا بوده. نه که گفتي هوا سرد بوده دنبال يه جاي گرم براي لالا مي گشتن ايشون... پيست..آره پيست:D
مائده ی عشق
:) احتمالا!!! ولي بدجور جدي حرف ميزد !! حتما بين خودشون (جمع دوستاش ) به سالن مطالعه پيست ميگن!!